در این مقاله، روشیشناسیِ کشف ساختار موضوعی قرآن کریم بر اساس یک ایده بنیادی در دادهکاوی و شیوههای مرتبط با آن ارائه شده و آن این که در برخی از متون، فراوانی گونههای واژهها، شاخص1[1]معتبری برای محتوای مفهومی آنها است و این ویژگی، معیار معتبری برای طبقهبندی آن واژهها نسبت به یکدیگر فراهم میسازد. از این روش، برای کشف ارتباطات متقابل موضوعی میان سورههای قرآن کریم از طریق لحاظ نمودن فراوانی دادههای واژهایِ آن سورهها و سپس به کاربردن تحلیل خوشهای به شیوه سلسله مراتبی، استفاده میشود. نتایجی که در اینجا گزارش شده، نشان میدهد که روششناسی حاضر نتایج کاربردی2[2]در فهم قرآن کریم بر اساس معنیشناسی[3] واژههای قرآن کریم دارد.
1. برای دستیابی به محتوای مفهومی واژهها، شاخصهای گوناگونی باید مد نظر قرار گیرد. در این میان، نخستین شاخص و یکی از شاخصهای کمّی در این ساحت که زیرساختی برای شاخصهای کیفی به شمار میآید، بررسی فراوانی گونههای واژههاست. (مترجم)
2. همچنان که مؤلف تأکید کرده، این روش، یک روش کاربردی است و نتایج آن نیز سمت و سوی کاربردی دارد. لذا نباید از این روش انتظار داشت که به دایرهی روشهای بنیادی وارد شود. به دیگر سخن، این روش، زمینه را برای روشهای بنیادی فراهم میکند و مقدمهای برای ورود به روشهای بنیادی به شمار میآید. (م.)
1. در معنیشناسی زبانی به آن گونه از معنی توجه میشود که درون زبانی است و واحدهای مطالعهی این نوع معنی نیز واژه و جمله به حساب میآیند (صفوی، 1379، 46). (م.)